محل تبلیغات شما

آهنگاش با صداش منو می بره تا دور دستها."کاشکی این دیوار خراب شه"خیالات دوران کودکی با تمام شکوهش باغی لوکس با درخت های تازه کاشته شده .مثل خوابم که نمی دانم خواب است یا خیالاتم.این تصویر در تمام کارهای دهه کودکی ام که می بینم یا گوش می بینم ،وجود دارد.یه جوری کودکی هامو اینجوری، خوش یادم می آد.تو که کودکی منو ندیدی.حیف!!!زنگ خوش و دلپذیر صداش از رادیو .آیا دارم پیر میشم.در حسرت؟.غم یادانه کودکی؟.دلم میخواد اشکی بریزم.نمی دانم چرا؟.باید اشک؟.ازکاشف است یا دلبستگی آندوران؟.این روزها خاطرات اون دهه  مدام مرا مهمان میسازددلم برای خاکهای شیرین میدون روبروی خونه مون تنگ شده.دلم برای بچه گی هام خیلی تنگ شده.آنقدر که میتونم براش گریه کنم.چیزی راه گلوم و بسته تو میدون قلعه می ساختیمبا اتاقهای تو در توخنکای خاک ، تمام وجود ما را درآغوش میگرفتدرخت ار کنار میدون نزدیکای بهار پر میشد از کرمهای نوروزرنگ و وارنگعشق های، پا در فیلم های ، مثلا سلطان قلبها ما را با دختر بچگان محله مرتبط میکردنگاهای کی و دست زیر سر گذاشتن ، به آسمان سقف خیره شدن ووووو دیگر همه چی.

روزهای بارونی.کوچه مون آب میگرفتچکه کردن سقف.آبی زلال.بدون آسفالت و آشغالبازی در باروونانار های درخت خونه مون .کوچک ولی بالغ.از شوق میشدنددونه هاشوون.صف در صف.و کام گرفتن شرعی ، از اوونا.

زیر باروون .آغام با دسپاچگینایلون روی سیمانا میکشد.مسعود میگه :چه میکنه؟.حالش خوشه تو این باروون؟من فکر میکنم.کسی به پدرش اینو میگه؟

رنگ خاطرا ت اون موقع ام .آبی سیر بودزنگ آسمون سحر گاهی از پنجره کوچک .بیدار میشی دست و صورت تو میشوری و بقیه ماجرا.هوا هنوز تاریکهبی بی سی داره اخبار چالنجر و میگه که داره میره فضا.روز شماره. پدر نون و گذاشته رو بخاری عطر دل انگیز نون مایل به سوخته .جای جایش .نون و پنیر و چای شیرینتموم میشه .پا میشی  و شال و کلاه میکنی و باز روزی دل انگیز شروع میشهبدون نگرانی از کار و هر چی که مربوط به نگرانی میشهیادش به خیر .

خیابوناکم بودند .تا بود،کوچه های خاکی .وحالا به بزرگی اتوبان یا به کوچکی کوچه های عشاقباغ قیصر.جفره علیباشباغ ملانمی دونم چی دارم میگم ولی هرچی .

"هر چه هست.کودکی و نوجوانی، و کمی جوانیهر جا که باشیهر زمان که باشیهمه چی فرق میکنهیکی دیگه میخونه:کوه و میذارم رو دوشم"میرم به دوره دانشجویی.تو خوابگاه پاداد.تنهایی عظیمبه اندازه دنیا."دنیا رو کولم میذارم".رو پشت بونم با هم اتاقی ناشناسم.کارته کاره .داره بهم نانچیکو یاد میده."چشم ماه و در میارم".بوی اتاق دانشجویی میادسیگار ارزان .چای تو شیشه مربابجز لحظه شماری فارغ التحصیلی ، هیچ دغدغه ای ندارم.

"یه دل میگه برم برم.یه دل میگه نرم نرم".اینو دیگه کجای دلم بذارم!.

خونه قبله ای بوام اینا(اطاق رو به غرب منزل پدر بزرگ) ، ظهرهای تابستان جوانتری هایم

فامیل - دوست - آشنا - غریبه

رابطه بین وزن و کفش

تو ,کودکی ,، ,های ,دلم ,چی ,ما را ,خونه مون ,یه دل ,دل میگه ,دلم برای

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

همه براي هم نه براي من