فامیل—رفیق—دوست—آشنا –غریبه
کلمات کلیدی: ممکنه حقیقت آنچیزی نباشد که ما می بینیم.
فامیل :بهت چسبیدهمثل یه عضو از بدناگه بد رفتار کرد،فقط میشه دیگه سراغش نرفت.ولی اگه یه روزی سراغت اوومد ، نمیشه ردش کرد.یه جورایی روح بزرگ خاندانی که هر کس و ناکسی داره روت سنگینی میکنهمجبوری به رجوعش ، علی رغم میلت پاسخ بدی.
رفیق :هر اتفاقی بیفته تقصیر خودته ، ممکنه اشتباه کنه ، ولی بد تورو نمی خواد.بهت حسودی نمیکنهباهات رقابت نمیکنه تو حریفش نیستیهیچوقت دشمنش هم نمیشی.اگر این اتفاقات افتاد.تو اشتباه کردیرفیقت نبوده و تمام رابطه یکطرفه ، براساس سادگی تو شکل گرفته.
دوست : در یک چارچوبی با تو رفتار متقابل داره.مشابه فامیل .تا جایی که امنیت درجه دو (اجتماعی)آن متاثر از رابطه نشود
آشنا : خیلی خوبه نه انتظاری تو از اونه او از تونه رقابتی . نه حسادتی.هر وقت خواستی باهاشی . هر وقت نخواستی.خوب نباش دیگه.اگه شد بهش کمک میکنی.او نیز هم.اگر نکردی.خب لابد نخواستی دیگه
غریبه : از کنارش ردی میشیاز کنارت رد میشه.اگه چشماتون تو هم افتاد.لبخندی،یعنی که با تو در صلحم.آدرسی میپرسی/می پرسدخواستی جواب میدهی/میدهد.نخواستی.که حتما نخواستیبه قانون طبیعت هم بر نمی خورد
******************
حالا تو بگو . چی درسته؟
خونه قبله ای بوام اینا(اطاق رو به غرب منزل پدر بزرگ) ، ظهرهای تابستان جوانتری هایم
تو ,، ,هم ,اگه ,نخواستی ,فامیل ,هر وقت ,با تو ,نه حسادتی ,حسادتی هر ,خواستی باهاشی
درباره این سایت